Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش پارس نیوز، 

انتخاب بازیگران می‌تواند موجب موفقیت یا ناکامی یک سریال شود و این موضوع زمانی که سریال یا فیلم مورد انتظار بر اساس یک مجموعه کتاب مشهور و پرطرفدار ساخته می‌شود اهمیت بسیار بیشتری می‌یابد. انتخاب بازیگر نامناسب برای هر نقش می‌تواند با واکنش منفی مخاطبان عصبانی مواجه شود که افکار منفی خود در مورد سریال یا فیلم شما را در سراسر اینترنت منتشر خواهند کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی که پای سریال محبوب «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) به میان می‌آید، بسیاری از شخصیت‌های سریال با آن چیزی که در مجموعه کتاب‌های جورج آر آر مارتین، «ترانه‌ای از یخ و آتش» (A Song of Ice and Fire)، آمده تفاوت‌های کم یا زیاد دارند. گاهی اوقات به خاطر دلایل عملی یا روایی، تهیه کنندگان یا نویسندگان مجبور می‌شوند که ظاهر شخصیت‌های سریال را تغییر دهند. در ادامه این مطلب می‌خواهیم تصاویری از شخصیت‌های سریال «بازی تاج و تخت» و نسخه‌ای از این شخصیت‌ها که در کتاب‌های مارتین توصیف شده را در کنار یکدیگر قرار دهیم تا تفاوت این دو مشخص شود.

۱-یارا/آشا گریجوی

نویسندگان سریال «بازی تاج و تخت» تصمیم گرفتند که در نسخه سریالی اسم آشا گریجوی را به یارا گریجوی تغییر دهند تا با نام اوشا، نگهبان وحشی ریکان استارک اشتباه گرفته نشود. اما اسم تنها چیزی نیست که در مورد این شخصیت تغییر کرده است. شخصیت یارا گریجوی همان اعتماد به نفس و زبان تند آشا را دارد، اما ظاهر این دو تفاوت‌هایی را نشان می‌دهند.

توصیف مارتین از این شخصیت: ثیون برگشت تا او را برانداز کند. او چیزی که می‌دید را می‌پسندید. در همان نگاه اول فهمید که او یک آیرون بورن است: لاغراندام و با پا‌های بلند با مو‌هایی مشکی و کوتاه، پوستی سرد و رنگ پریده، دست‌های محکم و قوی و خنجری در کمر. بینی اش برای صورت لاغرش بیش از حد بزرگ و نوک تیز بود، اما لبخندش این نقش را جبران کرده بود.

مطابقت با شخصیت سریال: ۴ از ۱۰- در عکس دستکاری شده مو‌های آشا مشکی و کمی کوتاه‌تر و صورتش باریک‌تر و مردانه‌تر شده با بینی نوک تیزتر و رو به پایین تر.

۲-برن استارک

شخصیت برن استارک در سریال که توسط آیزاک همپستد رایت به تصویر کشیده می‌شود در واقع با آنچه که در کتاب‌های مارتین توصیف شده تفاوت دارد. اغلب فرزندان استارک در کتاب‌های «ترانه‌ای از یخ و آتش» بیشتر به ظاهر خاندان تالی (خانواده مادری) شباهت دارند غیر از آریا. در سریال، این موضوع تا حدود زیادی نادیده گرفته شده است و تنها سانسا و راب در حد کمتری شباهت زیادی به مادرشان، کاتلین، دارند. به جای مو‌ها و چشم‌های قهوه ای، برن باید مو‌های قهوه‌ای مایل به قرمز و چشمان آبی تالی‌ها را می‌داشت با صورتی جدی تر.

توصیف مارتین از این شخصیت: کاتلین همیشه فکر می‌کرد که راب شبیه اوست؛ مانند برن و ریکان و سانسا. او رنگ تالی‌ها را داشت، مو‌های قهوه‌ای مایل به قرمز و چشم‌های آبی.

مطابقت با شخصیت سریال: ۷ از ۱۰- در عکس دوم از لنز‌های آبی رنگ و کمی رنگ مایل به سرخ برای مو‌های برن استفاده شده تا بیشتر به دسته تالی‌ها شبیه باشد.

۳-برین اهل تارث

بخشی از تراژدی برین اهل تارث به میزان علاقه او به عاشق شدن و دوست داشته شدن باز می‌گردد، اما او خوب می‌داند که با استاندارد‌های وستروسی دختری غیرطبیعی و زشت است، غیر از چشم‌های بزرگ و آبی رنگ زیبایش. گویندولین کریستی، بازیگر این نقش زن زیبایی است، اما اگر چه از لحاظ قد، رنگ مو و فرم ظاهری بسیار بی نقص به نظر می‌رسد، اما شباهت زیادی با شخصیت برین در کتاب‌های مارتین ندارد. در سراسر کتاب ها، او نبرد‌های متعددی با دشمنانش دارد که صدمات و آسیب‌های بیشتری به او وارد می‌کند. نبرد با برادران شجاع (Brave Companions) باعث شکستن ۲ دندان او شده و حمله به او در یک مهمانخانه در کراس رودز نیز باعث گاز گرفته شدن و کنده شدن نیمی از گونه او می‌شود.

توصیف مارتین از این شخصیت: زیبا صدایش می‌کردند...، اما به تمسخر. مو‌های زیر کلاه شبیه کاه‌های کثیف لانه سنجاب‌ها بود و صورتش... چشم‌های برین بزرگ و بسیار آبی رنگ بودند، چشم‌های یک دختر جوان، اعتماد ساز و بی ریا، اما مابقی... ویژگی‌های ظاهری او بسیار پهن و خشن بود، دندان هایش نمایان و کج و معوج، دهانش بسیار گشاد، لب هایش چنان قلمبه بود که انگار ورم کرده اند. هزاران کک مک گونه و پیشانیش را خال خالی کرده بود و بینی اش بیش از یک بار شکسته بود.

مطابقت با شخصیت سریال: ۴ از ۱۰- در عسک کناری چشم‌های برین را بزرگ‌تر و آبی‌تر کرده ایم و لایه‌ای بزرگ از کک مک و کمی خمیدگی در بینی. دهان گشاد‌تر و ورقلمبیده‌تر باعث مخفی ماندن دندان‌های نامرتب و شکسته او شده و یک جای زخم بزرگ روی صورتش کاشته شده تا با آنچه که در کتاب آمده شباهت بیشتری داشته باشد.

۴-داریو ناهاریس

تاکنون سازندگان سریال «بازی تاج و تخت» دو شانس متفاوت برای داشتن بهترین ظاهر از داریو ناهاریس داشته اند و هر دو بار شکست خورده اند. اگر چه نمی‌توانید آن‌ها را به خاطر در پیش گرفتن رویه‌ای متفاوت برای داریو ناهاریس سرزنش کنید، زیرا مو‌های چند رنگ و یک ریش چنگالی ظاهر و جذابتی خوبی در روی صفحه تلویزیونی ایجاد نمی‌کند.

توصیف مارتین از این شخصیت: داریو ناهاریس برای یک مرد تایروشی نیز بسیار جلف و پر ادا بود. ریش‌های او به سه شاخه تقسیم شده و با رنگ آبی رنگ آمیزی شده بودند، درست مانند رنگ چشم‌ها و مو‌های مجعدش که روی یقه اش افتاده بود. سبیل نوک تیزش نیز طلایی رنگ شده بود.

مطابقت با شخصیت سریال: ۲ از ۱۰- تغییرات ایجاد شده در ظاهر داریو ناهاریس نسبت به نسخه سریالی بسیار قابل توجه و البته خنده دار است. مو‌های او بلندتر شده تا به یقه اش برسند و برای مطابقت با رنگ چشم هایش با رنگ آبی ملایم رنگ آمیزی شده اند. ریش او به سه شاخه تقسیم شده و با همان رنگ آبی چشم‌ها و موی سر رنگ آمیزی شده اند و در آخر سبیل نوک تیز طلایی که نشان می‌دهد سازندگان سریال «بازی تاج و تخت» بی جهت ظاهر این شخصیت را تغییر نداده اند.

۵-دنریس تارگرین

اگر تفاوت‌های سنی را کنار بگذاریم، تیم انتخاب بازیگران سریال «بازی تاج و تخت» بهترین انتخاب را در برگزیدن امیلیا کلارک زیبارو برای شخصیت دنریس تارگرین داشته اند. البته تفاوت‌هایی در نسخه سریالی و کتابی این شخصیت وجود دارد، به ویژه در زمینه چشم‌ها و رنگ موها.

توصیف مارتین از این شخصیت: آن‌ها تزییناتی که مجیستر ایلیریو آورده بود را به او پوشاندند و سپس پیراهن بلند، ابریشم گوجه‌ای پررنگی که رنگ بنفش چشم هایش را بیشتر برجسته می‌ساخت. ویسریس گفت: «او بیش از حد لاغر است». مو‌های او [ویسریس]مانند مو‌های دنریس بلوند-نقره‌ای بود و خیلی محکم پشت سرش جمع شده بوند و با یک سنجاق ساخته شده از استخوان اژد‌ها بسته شده بود.

مطابقت با شخصیت سریال:۸ از ۱۰- در تصویر دستکاری شده، چشم‌های دنریس را بنفش‌تر کرده و موهایش را کوتاه‌تر کرده ایم. بر اساس توصیفات کتاب‌های مارتین، او پس از آتشی که باعث باز شدن تخم اژدهاهایش شد موهایش را به طور کامل از دست و هنگام فرار از گودال‌های مبارزه در میرین و سوار بر دروگون، موهایش بار دیگر سوخت. بدین ترتیب به نظر می‌رسد که هنگام رسیدن به وستروس مو‌های او در این حدی که در تصویر می‌بینیم بوده باشد.

۶-یورون گریجوی

اگر چه فیلو آسبیک مهارت فوق العاده‌ای از خود برای ایفای نقش یورون گریجوی نشان داده، اما شوربختانه در سریال بسیاری از مشخصات ظاهری که بر ترسناکی این شخصیت می‌افزاید نادیده گرفته شده است. شخصیت یورون در سریال شباهت زیادی به یارا و ثیون گریجوی دارد، اما باید ظاهر بسیار ترسناک تری می‌داشت، زیرا بخش زیادی از ترسناکی این شخصیت در کتاب‌ها به ظاهر دگرجهانی او باز می‌گردد.

توصیف مارتین از این شخصیت: یورون خوش سیماترین پسر لرد کویلون بود و ۳ سال تبعید تغییری در این موضوع ایجاد نکرده بود. مو‌های سر او هنوز هم مانند نیمه شب دریا سیاه بود و هیچ موی سفیدی در آن دیده نمی‌شد و صورتش نیز هنوز زیر ریش مرتب تیره اش صاف و بی رنگ بود. یک تکه پوست چرمی روث چشم چپ یورون را پوشانده بود، اما چشم راستش مانند آفتاب تابستان آبی بود. ویکتاریون گریجوی چشم‌های خندانش را دید و گفت: «چشم کلاغی». یورون لبخندی زد و پاسخ داد: «شاه چشم کلاغی». لب هایش در نور چراغ بسیار تیره به نظر می‌رسید، خونمرده شده و آبی رنگ.

مطابقت با شخصیت سریال: ۴ از ۱۰- مو‌های سر و ریش یورون باید مانند پر‌های کلاغغ سیاه می‌بود و در تصویر کناری چشم بند مشهورش را نیز به او داده ایم. چشم خندانش بسیار آبی است هر چند چشم دیگری که زیر چشم بند چرمی قرار دارد مانند مرگ سیاه است. لب هایش به خاطر اعتیادش به یک نوشیدنی مخدر که سایه غروب نامیده می‌شود مانند خونمردگی آبی رنگ هستند.

۷-سندور «سگ شکاری» کلیگین

گریمور‌های سریال «بازی تاج و تخت» کار خارق العاده‌ای برای نشان دادن زخم‌ها و افتادگی پوست یک طرف صورت سندور کلیگین انجام داده اند، اما ظاهراً کافی نبوده است. خوانندگان کتاب‌های مارتین می‌دانند که ظاهر شخصیت سندور در کتاب‌ها بسیار ترسناک است که البته دلیل خاص خود را دارد.

توصیف مارتین از این شخصیت: طرف راست صورتش استخوانی بود با استخوان گونه بیرون زده و یک چشم خاکستری زیر یک ابروی پرپشت. بینی او بزرگ و عقابی بود. موی سرش کم و تیره. او موهایش را بلند کرده و به اطراف شانه می‌کرد، زیرا هیچ مویی روی آن طرف صورتش دیده نمی‌شد. طرف چوب صورتش یک ویرانی کامل بود. گوشش کامل سوخته و از بین رفته بود و از آن چیزی جز یک سوراخ باقی نمانده بود. چشم چپش هنوز کار می‌کرد، اما اطراف آن را زخم‌هایی زشت فرا گرفته بود، پوستی سیاه به سختی چرم، پر از فرورفتگی و با شکاف‌هایی که هنگام حرکت کردن ظاهری سرخ و مرطوب داشتند. پایین‌تر و در قسمت فَک می‌توانستید تکه‌ای از استخوان را ببینید، زیرا قسمتی از گوشت و پوست از بین رفته بود.

مطابقت با شخصیت سریال: ۶ از ۱۰- در سریال، روری مک گان (بازیگر نقش سگ شکاری)، زخم‌ها را روی طرف دیگر صورتش دارد، اما ما در عکس اصلاحی این زخم‌ها را به مکان درست شان منتقل کرده ایم. علاوه بر این قسمت صورت او را ژولیده‌تر و افتاده‌تر ترسیم کرده و مطابق آن به بینی او ظاهری شبیه خنجر داده ایم. سگ شکاری نباید گوش خارجی داشته باشد و زخم‌های او باید بسیار بیشتر از آنچه در سریال دیدیم باشد.

۸-جوراه مورمونت

سر جوراه مورمونت در واقع به آن خوش قیافگی که سازندگان سریال به ما نشان داده اند نبوده است. شوالیه محبوب ما در سریال بسیار جذاب‌تر و دوست داشتنی‌تر از آن چیزی است که در کتاب‌های مارتین آمده است.

توصیف مارتین از این شخصیت: سر جوراه مرد خوش قیافه‌ای نبود. او گردن و شانه‌هایی مانند گاو نر داشت و مو‌های سیاه خشنی که بازو‌ها و سینه او را پوشانده و روی سر او نیز مویی وجود نداشت.

مطابقت با شخصیت سریال: ۵ از ۱۰- برای اینکه ایان گلن، بازیگر نقش این شخصیت، شباهت بیشتری با روایت کتاب‌های مارتین داشته باشد تغییراتی در ظاهر او ایجاد کرده ایم. جوراه در کتاب‌ها نسبتاً طاس با مو‌ها و ریش تیره‌تر و مو‌های سینه پرپشت و سیاه بوده است. همچنین در عکس کناری گردن و شانه‌های او را پهن‌تر کرده ایم تا نشان دهیم این خرس سیاه تا چه اندازه قدرتمند بوده است و روی گونه راست او نیز نشان هیولا را اضافه کرده ایم که جوراه به خاطر سرپیچی از دستور هنگام اسارت او و تیریون به عنوان برده دریافت کرده بود.

۹-رمزی بولتون

در سریال «بازی تاج و تخت»، حرامزاده ترسناک بولتون‌ها مرز‌های شرارت و سادیسم را جابجا کرد، اما باور می‌کنید که نسخه کتابی این شخصیت حتی از این هم ترسناک‌تر بوده است؟ در رمان‌های مارتین برخی از کار‌هایی که رمزی اسنو انجام می‌دهد لرزه بر اندامتان می‌اندازد و از لحاظ ظاهری نیز به هیچ وجه جذابیت و کاریزمای ایوان ریون را ندارد.

توصیف مارتین از این شخصیت: اما علیرغم لباس‌های بسیار فاخرش او هنوز هم یک مرد زشت باقی مانده بود، با استخوان‌های پهن و شانه‌های افتاده با بدنی گوشتالو که نشان می‌داد او در آینده بسیار چاق خواهد شد. پوست بدنش صورتی و لک دار بود، با بینی پهن، دهان کوچک، مو‌های بلند، تیره و بیروح. لب هایش پهن و گوشتی، اما اولین چیزی که در مورد او جلب توجه می‌کرد چشم هایش بود. او چشم‌های پدر لُردش را داشت- کوچک، با فاصله کم از هم و به شکلی ترسناک بیرنگ. برخی رنگ چشم هایش را خاکستری ارواح می‌نامیدند، اما حقیقت این بود که چشم هایش کاملاً بی رنگ بودند مانند دو تکه یخ کثیف.

مطابقت با شخصیت سریال: ۵ از ۱۰- رمزی در تصویر کناری مو‌هایی بلند و تابدار گرفته و صورتش نیز به کلی تغییر داده شده است. صورتش را بسیار روشن‌تر کرده ایم، چشم هایش را به هم نزدیک و روشن‌تر کرده ام با بینی پهن‌تر و دهان کوچک تر.

۱۰-روس بولتون

لُرد دریدفورد بسیار بیرحم، مکار و سرد مانند باد‌های زمستانی بود که در سراسر وستروس وزیدن گرفته بود. به مدت ۵ فصل، مایکل مک الهاتون به شکلی تحسین کننده ذات حساب شده روس بولتون را به تصویر کشید، اما یک مشکل وجود داشت و آن اینکه ملک الهاتون شبیه شخصیتی از روس بولتون که در کتاب‌ها آمده نیست. برای مثال او باید مو‌های تیره، چشم‌های روشن به رنگ مه و صورتی که برخلاف سنش صاف و بدون چروک بود می‌داشت.

توصیف مارتین از این شخصیت: او صورتی پهن داشت، بدون ریش و بسیار معمولی، اما بیشتر به خاطر چشم‌های به شکل عجیبی بی رنگش شناخته می‌شد. نا چاق، نه لاغر و نه عضلانی، زره فلزی سیاه و یک ردای صورتی خال خالی می‌پوشید. لرد به او نگاه کرد. تنها چشم هایش حرکت کرد: آن‌ها بسیار بیرنگ بودند، به رنگ یخ. لرد دریدفرود شباهت زیادی به پسر حرام زاده اش نداشت. صورتش کاملاً اصلاح شده بود، پوستی نرم، معمولی، نه خوش تیپ و نه خیلی زشت. اگر چه روس در نبرد‌های زیادی شرکت داشت، اما هیچ زخمی نداشت. اگر چه ۴۰ سال را رد کرده بود، اما هنوز چروکی روی صورتش دیده نمی‌شد با خطوطی اندک که می‌شد آن‌ها را نتیجه گذشت زمان دانست. لب هایش چنان باریک بود که وقتی آن‌ها را به هم می‌فشرد انگار به طور کامل از بین می‌رفتند. یک حس پیر نشدنی و بی حرکتی در او دیده می‌شد؛ روی صورت روس بولتون نیز خشم و شادی به یک شکل قابل تصور بود. تنها چیزی که بین او و رمزی مشترک بود چشم هایشان بود. چشم‌های او یخی هستند.

مطابقت با شخصیت سریال: ۳ از ۱۰- بسیاری از چین و چروک‌های صورت مک الهاتون را برداشته ایم، چشم هایش را روشن‌تر کرده ایم و موهایش را سیاه زاغی کرده ایم تا با شخصیت شیطانی که در کتاب‌های مارتین ترسیم شده شباهت بیشتری داشته باشد.

 

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: اعتماد به نفس بازی چین و چروک خشم گوشت بازی تاج و تخت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۰۷۵۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقشی از شخصیت‌های قصه‌های ایرانی بر روی پوستر نمایشگاه کتاب

 شاپور حاتمی طراح پوستر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، درباره چگونگی شکل‌گیری ایده آن بیان کرد: این پوستر برداشتی است از قصه‌های مادربزرگ‌ها که بعد‌ها مادران برای فرزندان خود تعریف کردند و کم‌کم این قصه‌ها وارد دنیای کودکان شدند و کانون پرورش فکری نیز در امر تبدیل این قصه‌ها به کتاب، سرآمد ناشران کودک و نوجوان شد.

او ادامه داد: شخصیت‌هایی که در این پوستر به نمایش درآمده‌اند و در کنار مادربزرگ قصه‌گو قرار گرفته‌اند برگرفته شده از قصه‌هایی، چون «بزک زنگوله پا»، «روباه و زاغ» و «شاهنامه» که قصه‌ای کاملا حماسی و کلاسیک دارد، است. سعی کردیم شخصیت‌ها جان‌دار باشند و قابل لمس تا برای بچه‌ها شخصیت‌ها به درستی شکل بگیرند. در انتخاب رنگ نیز تلاش‌مان بر این بود تا از رنگ‌های گرم استفاده کنیم که به فضا و حال و هوای کودک و نوجوان نزدیک‌تر است.

این طراح درباره چرایی انتخاب این شخصیت‌های داستانی گفت: قصه و روایت این شخصیت‌ها را تقریبا همه بچه‌ها می‌دانند و شنیده‌اند. اگر به سراغ شخصیت‌های دیگر می‌رفتیم این امکان وجود داشت که همه بچه‌ها با قصه آنها آشنایی نداشته باشند ولی درصد بالایی از کودکان به واسطه کتاب‌های درسی و قصه، شخصیت مادربزرگ قصه‌گو - که مهمانان ناخوانده را به خانه خود دعوت می‌کند - یا قصه شنگول و منگول و حبه انگور را می‌شناسند. شاهنامه نیز در انواع و گونه‌های مختلف درباره قصه‌هایش روایت داریم. در واقع به سراغ قصه‌هایی رفتیم که نیاز به رمزگشایی نداشته باشد و بچه‌ها کاملا بتوانند با آنها همزاد پنداری و با آن ارتباط برقرارکنند.

حاتمی همچنین درباره نقش و حضور کانون پرورش فکری در این پوستر نیز توضیح داد: کانون در این سال‌ها نقش مهمی در ترویج کتاب و قصه‌گویی ایفا کرده است. در واقع این کانون بود که شروع کرد قصه‌ها را به صورت کتاب و متن منتشر کردن و در دسترس بچه‌ها قرار داد، به همین دلیل نیز ما در پوستر کانون از مادربزرگ و شخصیت‌های قصه‌ها استفاده کردیم.

او در ادامه اظهار کرد: از نظر نوع تکنیک تصویرسازی، اما تلاش کردیم به دنیای نوجوانان نزدیک شویم و حتی این را در نظر گرفتیم تا سادگی هم وجود داشته باشد و بچه‌ها بتوانند ماکت این شخصیت‌ها را در قالب کاردستی در ایام برگزاری نمایشگاه بسازند.

سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در مصلی امام خمینی (ره) برگزار می‌شود و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز در این نمایشگاه با آثار خود حضور دارد.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

دیگر خبرها

  • نقد نباید مایه نگرانی تولیدکنندگان کتاب شود
  • معرفی شخصیت حجت‌الاسلام مطلبی مصداق امر به معروف است
  • چهره بازیگر سریال خانه‌به‌دوش بعد از ۲۰ سال | تصاویر
  • ۱۰ شخصیت برتر سریال «شوگان» که ما را شیفته این روایت حماسی ژاپنی کردند
  • شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصه‌های واقعی رئالیتی‌شوها را می‌بینند
  • رخنه به قلب دشمن
  • شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصه‌های واقعی رئالیتی‌شو ها را می‌بینند
  • به جای واکنش احساسی، چهره واقعی اسلام را به دنیا نشان دهیم
  • نقشی از شخصیت‌های قصه‌های ایرانی بر روی پوستر نمایشگاه کتاب
  • اسد:جنگ غزه چهره واقعی و فریبکار غرب و آمریکا را نشان داد